2NIGHTSKY
دلبستگی های بی رحم مرا رها کنید بگذارید بروم از دیار نامردمان از اب این سرزمین نخواهم خورد گرچه از تشنگی اب چشمم خورم ای منظره های پوشالی چشم مرا رها کنید گرچه به تاریکی راه بنگرم من از این همه سرمستی و بی خیالی همسفر دلگیرم که به گوشه چشمی مرا به قصد مناظر ترک گفت حتی رو به رویه خود را ندید زیر پایش چینی صاف دلم را شکست اشک را بی خوف از جدایی به چشمانم نشاند باورم نیس که عاشق بود باور من این است که او از راه وسفر خسته شد و خود را به گرد جاده سپرد ومن دو شدم باز با خاطراتش
نوشته شده در جمعه 91/11/20ساعت
6:48 عصر توسط مسافرشب| نظر|
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |